دیکشنری
داستان آبیدیک
وفات کردن
english
1
general
::
die
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
وعده دادن
وعده دار
وعده گرفتن
وعده مشروط
وعده ملاقات
وعده و وعید
وعده کردن
وعده یا موعد پرداخت
وعدهگاه
وعدهگیری
وعظ کردن
وعید
وفا
وفا کردن
وفات
وفات کردن
وفات یافتن
وفادار
وفادار ماندن
وفاداری
وفاداری به برند
وفاداری به فروشگاه
وفاداری مشتری
وفاداری نسبت به نام تجاری
وفاداری کردن
وفاق
وفاکردن
وفای به عهد
وفد
وفشار میدادند
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید